موتسارت

کوارتِتِ زهیِ اروند خردادماهِ امسال پروژه‌یِ موسیقاییِ ارزش‌مند و تأثیرگذاری را با نامِ ”موتسارت در شهر“ در تهران آغاز کرد که باعثِ شگفتیِ بسیاری شد. ارزش‌مندیِ این پروژه نه در پیش‌گامی وُ نخستین بودن‌اش، که در پی‌افکندنِ کاری ”فرهنگی“ در زمینه‌یِ گسترشِ موسیقیِ کلاسیک در این سرزمین است؛ آن هم نه از آن دست کارهایِ فرهنگی که سربازان وُ مسئولانِ ”فرهنگی‌کار“ انجام می‌دهند وُ در کارنامه‌هایِ مُشعشعِ خود قطار می‌کنند وُ با آن دلِ جوانان وُ خوش‌خیالان را می‌بَرَند، بَل کاری که می‌توان آن را به راستی سنگِ محکی برایِ تشخیصِ همّت وُ هدف‌مندی در پرداختن به ”فرهنگ“ دانست. کاری که، خوش‌بختانه، با تفکّرِ غالبِ برنامه‌ریزانِ فرهنگی و مشاورانِ کاربلدِشان جور درنمی‌آید: تفکّرِ (بخوانید جنونِ) ”افزایشِ کمّیّتِ تولیداتِ فرهنگی“ و پی‌رَوی از اصلِ ”انجامِ هر کاری بهتر از آن است که هیچ کاری نکنی“. تفکّری که اساساً نابودگرِ ”فرهنگ“ و ”پرورشِ طبعِ متعالی“ ست.

پروژہ‌یِ موسیقاییِ ”موتسارت در شهر“ اجراهایِ آزاد و رایگانِ کوارتِتِ زهیِ اروند است از شش کوارتِتِ زهی اثرِ آهنگ‌سازِ بزرگِ اتریشی وُلفگانگ آمادِئوس موتسارت (۱۷۵۶م.-۱۷۹۱م.) که در شش برنامه‌یِ جداگانه پیش‌بینی و طرّاحی شده است. هدفِ این پروژہ‌یِ موسیقایی آشناسازیِ توده‌یِ مردم با موسیقیِ کلاسیک، عمومی‌سازیِ موسیقیِ کلاسیک، نواخته شدنِ این‌گونه موسیقی در فضاهایی غیر از سالن‌هایِ کُنسِرت، و رویاروی ساختنِ مردم با این نوع موسیقی ست.

نکته‌یِ حایزِ اهمّیّتِ این پروژہ را می‌توان به نوعی در اُسطوره‌زدایی‌اش از موسیقیِ کلاسیک دانست. موسیقیِ کلاسیک هُنری اَشرافی، لوکس، و فرادست برایِ تحریکِ گروهی خاصّ نیست. آن‌چه آهنگ‌سازان بیان می‌کنند، و آن‌چه نوازنده‌گان انتقال می‌دهند، مادّہ‌یِ خامِ زنده‌گیِ نهفته در نُت‌ها ست: شوریده‌گی، اندوه، تعالی، و خوراکِ فکری. این‌ها همان چیزهایی ست که همه را درگیرِ موسیقی می‌کند؛ و این همان چیزی ست که شنیدن و نواختنِ موسیقی را عمیقاً ارضاکننده و خرسندگر می‌سازد. دُرُست به همین دلیل است که کوارتِتِ زهیِ اروند تصمیم گرفته با برپاییِ این پروژہ تصویر و تصوّرِ برجِ عاج‌نشینیِ موسیقیِ کلاسیک را بشکند و آن را به جاهایی ببرد که هرکس وُ همه‌کس بتواند به آن‌جا بیاید وُ بدونِ تشریفات موسیقی بشنود.

پیش‌تر هم بوده اند گروه‌ها و نوازنده‌هایی که در فضاهایِ شهری به اجرایِ برنامه پرداخته اند، امّا آن‌چه کوارتِتِ زهیِ اروند و پروژہ‌یِ ”موتسارت در شهر“ را متمایز و ممتاز می‌سازد در این است که گروهی ”حرفه‌ای“، ”کارآموخته“، و ”شناخته‌شده“ آثاری از گنجینه‌یِ بزرگِ موسیقاییِ تمدّنِ بشـری را، بی هیچ مناسبت وُ فرمایش وُ سفارشی، با حرفه‌ای‌گری وُ کیفیّتی عالی به رایگان در برابرِ دیده‌گانِ مردم به اجرا درمی‌آورند. مخاطبانِ پروژہ‌یِ ”موتسارت در شهر“ می‌توانند موسیقیِ درخشان و زیبایِ موتسارت را با اجرایِ عالیِ کوارتِتِ زهیِ اروند بشنوند، در شرایطی که می‌توانند بینِ موومان‌ها تشویق کنند، با کودکانِ خود این‌طرف-وُ-آن‌طرف بروند، چیزی بنوشند، عکس وُ فیلم بگیرند، هرگاه که بخواهند محلِّ اجرا را تَرک کنند و، خلاصه آن که، خودِشان باشند.

اروند در این پروژه شش کوارتِتِ زهی (Nos.14-19) از موتسارت را، که چون به آهنگ‌سازِ بزرگِ آلمانی یُزِف هایدِن (۱۷۳۲م.-۱۸۰۹م.) تقدیم شده اند به ”کوارتِت‌هایِ هایدِن“ نیز معروف اند، برایِ اجرا برگزیده است و هر دوهفته یک‌بار یکی از آن‌ها را در فضاهایی عمومی به رایگان برایِ مردم اجرا می‌کند. فازِ نخستِ این پروژه اجرایِ سه کوارتِت از این شش کوارتِت را در بر می‌گیرد که در بهار و تابستانِ امسال برگزار شد و در این‌جا گزارشِ کوتاهی از آن ارایه می‌شود. گفتنی ست فازِ دومِ پروژه و اجرایِ سه کوارتِتِ باقی‌مانده از این مجموعه قرار است در پاییز و زمستانِ امسال، در فضاهایِ عمومیِ دیگری، از سَر گرفته شود.

3_Bookcity

نخستین برنامه‌یِ این پروژه اجرایِ کوارتِتِ زهیِ شماره‌یِ ۱۴ در سُل ماژُر (K.387)، معروف به کوارتِتِ ”بهار“، در روزِ جمعه ۹ خردادماه بود که ابتدا در شهرِکتابِ ابنِ سینا و سپس در گالریِ تازه‌بنیادی نواخته شد. شهرِکتابِ ابنِ سینا محلِّ ثابتِ برگزاریِ پروژه‌یِ ”موتسارت در شهر“ است. گرچه معماری و آکوستیکِ آن مناسبِ اجرایِ زنده‌یِ موسیقیِ کلاسیک نیست، ولی از چنان گرمی، آرامش، و صمیمیّتِ محیطی‌ای برخوردار است که تأثیرِ بی‌نظیری بر مخاطب می‌گذارد. محیطی که بی‌گُمان ساخته وُ پرداخته‌یِ مدیر و کارکنانِ آن است. برنامه‌یِ نخست با حضورِ نزدیک به ۲۰۰ نفر در شهرِکتاب اجرا شد که بازخوردهایِ بسیار مثبتی ایجاد کرد. در کنارِ مردمانی که روزِ جمعه برایِ خرید به شهرِکتاب آمده بودند و به ناگاه با صدایِ جان‌بخشِ موسیقیِ موتسارت مواجه شدند، چهره‌هایِ آشنایِ موسیقی نیز حضور داشتند. اجرایِ دومِ این کوارتِت نیز در مراسمِ گشایشِ نمایش‌گاهِ آثارِ نقّاشی هُنرمندی ایرانی صورت گرفت وُ با استقبالِ مهمانان وُ بازدیدکننده‌گان مواجه شد.

دومین برنامه‌یِ این پروژه به اجرایِ کوارتِتِ زهیِ شماره‌یِ ۱۵ در رِ مینُر (K.421) در روزِ جمعه ۲۳ خردادماه اختصاص داشت که ابتدا در طبقه‌یِ اوّلِ موزه‌یِ هُنرهایِ زیبایِ کاخِ سعدآباد، سپس در شهرِکتابِ ابنِ سینا، و سرانجام در مراسمِ گشایشِ نمایش‌گاهِ گروهیِ چند نقّاشِ ایرانی به اجرا درآمد. این بار، افزون بر فضایِ صمیمیِ هُنردوستانِ فهیمِ شهرِکتاب و همهمه‌یِ هُنرمندانِ نقّاش، فرصتِ ناب وُ کم‌مانندی برایِ موسیقی‌دوستان فراهم شد تا بتوانند موسیقیِ مجلسی را در فضایِ موزه‌یِ هُنرهایِ زیبا و در کنارِ تابلوهایِ گران‌بها و نفیسِ نقّاشانِ بزرگِ اروپاییِ سَده‌یِ ۱۷م. تا ۲۰م. ـــ جان فرِدریک هِرینگ (۱۷۹۵م.-۱۸۶۵م.)، فرانسوآ موزَن (۱۸۲۰م.-۱۸۸۸م.)، ژول برُتُن (۱۸۲۷م.-۱۹۰۶م.)، ایوانُویچ شیشکین (۱۸۳۲م.-۱۸۹۸م.)، سالوادُر دالی (۱۹۰۴م.-۱۹۸۹م.)، و پیتِر گراهام (۱۹۲۵م.-۱۹۸۹م.) ـــ بشنوند. این بِنایِ باشُکوه با آن سقف‌هایِ بلند وُ معماریِ زیبا نه تنها جلوه‌یِ دیگری به اجرایِ اروند بخشید، که بهترین امکانِ صدادهیِ یک آنسامبلِ مجلسیِ واقعی و اصیل را برایِ آن‌ها فراهم آورد.

کوارتِتِ زهیِ اروند روز جمعه ۶ تیرماه برنامه‌یِ سومِ پروژه‌یِ موسیقاییِ ”موتسارت در شهر“ را با اجرایِ کوارتِتِ زهیِ شماره‌یِ ۱۶ در می-بِمُل ماژُر (K.428) از سَر گرفت. فضاهایِ در نظر گرفته شده این بار موزه‌یِ ملّتِ کاخِ سعدآباد و شهرِکتابِ ابنِ سینا بودند. اروند در سرسرایِ بزرگِ اصلیِ طبقه‌یِ اوّلِ موزه‌یِ ملّت (کاخِ سفید) و در نزدیکیِ نورگیرِ سرسرا، که با پرده‌هایِ بزرگِ نقّاشیِ رَنگِ روغن با موضوع و داستان‌هایِ شاه‌نامه‌یِ فردوسی اثرِ حسینِ طاهرزاده‌یِ بهزاد (۱۲۶۶خ.-۱۳۴۱خ.) و شاگردان‌اش تزیین شده است، به اجرایِ برنامه پرداخت. گرچه وسعتِ سرسرایِ کاخ بازتابشِ صوتیِ زیادی را به وجود می‌آورد و کیفیّتِ صدادهی به خوبیِ موزه‌یِ هُنرهایِ زیبا نبود، ولی بازدیدکننده‌گانِ بیش‌تری را با موسیقیِ موتسارت مواجه ساخت. بیش از ۱۰۰ نفر اجرایِ کوارتِتِ زهیِ اروند را از آغاز تا پایان ایستاده شنیدند وُ لذّت بردند. حضورِ گردش‌گرانِ غیرِ ایرانی و واکنشِ آن‌ها در مواجهه‌یِ ناگهانی با موسیقیِ موتسارت نیز صحنه‌هایِ دیدنی وُ جذّابی را پدید آورد.

باری، موسیقی یک ارتباط، یک خیابانِ دو-طرفه است. در هر روی‌دادِ زنده رابطه‌ای ملموس میانِ تماشاگران وُ هُنرمندان به وجود می‌آید. این مواجهه‌یِ دور-از-انتظار و درآوردنِ بیننده از فضایی دیگر به فضایِ موسیقی و غرقه شدنِ در آن هدفی ست که اروند به خوبی به آن دست یافته و در اذهانِ مردم تأثیرِ بسزایی گذاشته است. مواجهه‌یِ کودکان و بزرگ‌سالان، شگفتی وُ شعفِ بی‌حدّ-وُ-حصـرِ آنان از شنیدنِ موسیقیِ کلاسیک، گوش فرادادنِ آن‌ها به موسیقی تا آخِرین لحظه در کنارِ یک‌دیگر، تشویق وُ قدردانیِ بی‌شائبه‌یِ‌شان از کوارتِتِ زهیِ اروند، احساسِ نزدیکی وُ صمیمیّت با نوازنده‌گان، و … از تأثیراتِ پیدایِ پروژه‌یِ موسیقاییِ ”موتسارت در شهر“ است. تأثیراتِ پنهانِ این کارِ به راستی ”فرهنگی“ را زمان به ما نشان خواهد داد.

دُرُست است که جای‌گاهِ شاینده و برازنده‌یِ موسیقیِ کلاسیک در تالارهایِ مجلّل و باشُکوهِ کُنسِرت است، امّا نیاز است هر-از-گاهی از آن تالارها بیرون بیاید، در شهر گردشی کند، و با مردمِ شهر دَمی خوش بنشیند ـــ فرصتی برایِ دَمیدنِ جانی تازه به کالبدِ شهر.