مقوله زیبا شناسی درهنر بصورت عمده برمیگردد به سنت های قومی هرملتی. اینکه بگوئیم که مقوله زیبا شناسی یک امرجهانی ست درست نیست چرا که هرقومی بنا به سلیقه تاریخ که تابعی است ازتولیدات هنری و خوصیات فرهنگی انسان ها درنقاط مختلف زمین، متفاوت است. برای مثال زن یا مردی درافریقا ضوابط زیباشناسی آن با مردان و زنان زیبا دراروپا فرق می کند. هرگزشنیده نشده که ایرانیان ازیک زن افریقائی تعریف کنند و یا حتی با یک زن یا مرد سیاه پوست ازوداج کنند. این گفته به این مفعوم نیست که یک فرد سیاه پوست زیبا نیست بلکه علت آن ذائقه فرهنگی و زیباشناسی قومی آن متفاوت است. همین موضوع را می توان به پدیده های هنری نیزتعمیم داد. با اینکه درطی هزاران سال روابط اجتماعی و فرهنگی بین ملت ها صورت گرفته اما میتوان گفت که هرچقدرفاصله جغرافیائی ملت ها با هم فاصله داشته اند و درطی تاریخ نتوانسته اند برهم تاثیرمتقابل گذارند ، این مفهوم با آن فاصله بیشتری ازنظربرخورد به زیبا شناسی مواجه میشود. برای مثال زیباشناسی قومی ملت چین با کره و اروپا. لذا میتوان موضوع زیباشناسی را ابتدا کشور و سپس منظقه ای و به دنبالش جهانی نگاه کرد. دراین رابطه می توان اینگونه تلقی کرد که همان گونه که جهان به فرهنگ های گوناگونی تقسیم میشود، زیبا شناسی نیزمیتواند تابعی باشد ازتقسیم بندی فرهنگی کشورها. باید قبول کرد که پایه های زیباشناسی می تواند زبان مشترک بین اقوام، مذهب و آئین های گوناگون، نژاد مشترک، روابط کشوری با یکدیگر، مزرهای مشترک نزدیک با مراکزفرهنگی کشورها درطول تاریخ، آب هوا و شعاع جغرافیائی نزدیک به هم مانند کشورهای خط استوا یا شرق نزدیک و دور. همه این عوامل و مسائل دیگرریزتردرنگاه زیباشناسانه ایچاد تقاوت می کند و ذائقه ملتی را شکل می دهند.
دررابطه با موسیقی نیزموضوع همین است . با این تفاوت که موسیقی هنرآواهاست که ازدرون روح وقلب ملت ها بوجود می آید و چون طبیعت عامل شنیدن موسیقی نبوده ، یعنی شما صبح که ازمنزل بیرون می آئید ازطریق نگاه به افق و رنگ ها که به نوع زمینه را برای نقاشی شما آماده می کند، درموسیقی اینگونه نیست . شما ازجریان هوا صدای موسیقی نمی شنوید. موسیقی هنریست که انسان ازدرونی ترین گوش خود که رابطه قلی با جان او دارد موسیقی را کشف و گشترش داده . به همین خاطر ذائقه شنیداری ملت ها بسیاربا هم بیگانه است. برای مثال تفاوت موسیقی چینی و ایرانی. کمترجامع ایرانی درمنزلشان موسیقی چینی گوش میدهند. بیشترملت ها به موسیقی هائی درسطح بین المللی گوش میدهند که گوش درونی شان آنرا ازنظرفرهنگی بپذیرد. موسیقی عرب بخاطرذائقه فرهنگ منطقه ای به ما نزدیک تراست تا موسیقی هندی. اما ایرانیان ازنوعی اززیبا شناسی اصوات برخوردارند که به موسیقی هندی ، عربی و ترکی علاقه نشان داده و میدهند اما کمتر یک تصنیف چینی یا ژاپنی گوش میدهند. پس باید نکات زیررا دررابطه با زیباشناسی موسیقی پذیرفت:
1- زیبا شناسی هرکشورتابعی ازسلیقه های درون کشوریست.
2- زیباشناسی هرکشور درطول تاریخ متاثرازکشورهای دارای فرهنگ های مشترک است.
3- زیباشناسی هرکشور درطول تاریخ بوسیله هنرمندان آن و رابطه با مردم طعم و خواص با کیفیتی یافته.
4- زیباشناسی پس ازکشوری منطقه ای هست مانند زیباشناسی اروپائی ، عربی و ایرانی.
5- زیبا شناسی تابعی است ازارتباطاط فرهنگی با دیگرملل درطول تاریخ .
6- زیبا شناسی موسیقی ارتباط به گوش درونی دارد. و حساسیت طبیعی گوش ملت ها با هم فرق می کند. برای مثال هندی ها ازگوش حساس ترازنظرفیزیک صوت دارند نسبت به اروپائی ها.
درشماره بعد میتوان وارد ارزش های زیباشناسانه موسیقی ردیف دستگاه شد.